صدای شعر امروز

ما چون دو دریچه روبروی هم

آگه ز هر بگومگوی هم          

 

هر روز سلام و پرسش و خنده

هر روز قرار روز آینده

 

عمر آینه ی بهشت،اما...آه

بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

 

اکنون دل من شکسته و خست ست

زیرا یکی از دریچه ها بسته ست

 

نهه مهر فسون،نه ماه جادو کرد

نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد

 

اخوان ثالث

نوشته شده در دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 17:25 توسط امیر مؤید| |

 

از هم گریختیم

 

وان نازنین پیاله دلخواه را دریغ

 بر خاک ریختیم

جان من و تو تشنه پیوند مهر بود

دردا که جان تشنه خود را گداختیم

بس دردناک بود جدایی میان ما

از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم

دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت

اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

وان عشق نازنین که میان من و تو بود

دردا که چون جوانی ما پایمال گشت

با آن همه نیاز که من داشتم به تو

پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود

من بارها به سوی تو باز آمدم ولی

هر بار دیر بود......

اینک من و توییم دو تنهای بی نصیب

هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش

سرگشته در کشاکش طوفان روزگار

گم کرده همچو آدم وحوا بهشت خویش

 

هوشنگ ابتهاج (سایه)


نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 19:26 توسط امیر مؤید| |


Power By: LoxBlog.Com